7 اصل برای نهادینه کردن فرهنگ آینده پژوهی در سازمان
بسیاری از سازمانها با آینده مانند یک زبان خارجی رفتار میکنند. وقتی با چالشی جدید روبرو میشوند، به سرعت به سراغ یک «دیکشنری» میروند؛ یک گزارش تحلیلی یا یک مشاور خارجی که قرار است آینده را برایشان «ترجمه» کند. اما تسلط و روان صحبت کردن، نیازمند غوطهوری، تمرین روزانه و زندگی کردن با آن زبان است.
ایجاد فرهنگ آینده پژوهی در یک سازمان، دقیقاً به معنای دستیابی به همین «تسلط» است. این فرآیند، تلاشی برای آن است که کل سازمان بتواند به زبان آینده فکر کند، صحبت کند و تصمیم بگیرد. این مقاله، هفت اصل بنیادین را برای یادگیری و نهادینه کردن این زبان جدید و حیاتی در سازمان شما ارائه میدهد.
چرا دیکشنریها کافی نیستند؟ محدودیتهای آیندهپژوهی پروژهمحور
قبل از ورود به اصول، باید درک کنیم که چرا رویکرد پروژهای به آینده پژوهی اغلب شکست میخورد. یک گزارش آیندهپژوهی ممکن است روندهای کلیدی را شناسایی کند، اما نمیتواند یک ذهنیت آیندهنگر و یک درک مشترک در سراسر سازمان ایجاد نماید.
وقتی آیندهپژوهی به یک پروژه محدود میشود، نتایج آن در سازمان «بیگانه» باقی میمانند و در فرآیندهای تصمیمگیری روزمره نادیده گرفته میشوند. برای تأثیرگذاری واقعی، آیندهپژوهی باید به «زبان مادری» سازمان تبدیل شود.
📖 درک ضرورت و چالشهای آیندهپژوهی سازمانی، اولین گام برای فرهنگسازی است:
شکست آینده پژوهی: چرا سازمانها در ایجاد آینده مطلوب شکست میخورند؟
سیستم عصبی سازمان: چهار الگوی بنیادین برای ساختار آینده پژوهی
دستور زبان آینده: هفت اصل برای رسیدن به تسلط
هفت اصل زیر، «دستور زبان» و «روش تمرین» برای مسلط شدن به زبان آینده هستند.
اصل اول: کشف (Discovery) - دایره واژگان خود را گسترش دهید اولین قدم، فراتر رفتن از کلمات آشناست. فرآیندهای ما باید برای کشف پدیدههای نوظهور و غیرمنتظره طراحی شوند، نه فقط برای تأیید آنچه از قبل میدانیم.
اصل دوم: تکثر (Plurality) - یادگیری از گویشهای مختلف باید فعالانه به دنبال دیدگاههای متنوع از رشتهها، فرهنگها و نسلهای گوناگون باشیم. هر «گویش» جدید، یک لایه معنایی تازه به درک ما از آینده اضافه میکند.
اصل سوم: تلاش جمعی (Community Effort) - تمرین در کلوپ گفتگوی آینده تسلط، در گفتگو و تعامل با دیگران حاصل میشود. آیندهپژوهی یک تلاش جمعی است. باید در سازمان، یک «کلوپ گفتگوی آینده» متشکل از افراد علاقهمند از سطوح مختلف ایجاد کرد.
اصل چهارم: ارتباطات پاسخگو (Responsive Communication) - شجاعت اشتباه کردن باید فضایی امن ایجاد کرد که افراد بتوانند بدون ترس از قضاوت، تمرین کنند. استفاده از داستانسرایی برای به اشتراک گذاشتن تجربیات، یک روش قدرتمند برای جان بخشیدن به این گفتگوهاست.
اصل پنجم: مکمل بودن (Complementarity) - استفاده از زبان در زندگی روزمره آیندهپژوهی نباید یک فعالیت جداگانه باقی بماند، بلکه باید مستقیماً با فرآیندهای استراتژیک و تصمیمگیریهای روزمره سازمان پیوند بخورد.
اصل ششم: آمادگی (Readiness) - شروع صحبت قبل از تسلط کامل باید زمانی که سازمان «به اندازه کافی آماده» است، شروع به تمرین کنیم، حتی اگر در ابتدا ناقص باشد. این آمادگی، به تدریج در کل سازمان پرورش مییابد.
اصل هفتم: انعطافپذیری ناشی از بازاندیشی (Flexibility from Reflexivity) - درک استعارهها و ابهامات آیندهپژوهی نیازمند انعطافپذیری است. ما باید آماده باشیم تا در طول مسیر، مدلها و فرضیات خود را زیر سوال ببریم و خود را با واقعیتهای در حال ظهور تطبیق دهیم.
📖 این اصول را میتوان با ابزارها و روشهای عملی آیندهپژوهی به کار گرفت:
آینده پژوهی و هنر سناریونگاری: چگونه برای آیندههای ممکن آماده شویم؟
از یادگیری کلمات تا سرودن شعر: آیندهپژوهی به مثابه یک هنر زنده
هدف نهایی از یادگیری یک زبان، رسیدن به سطحی از تسلط است که بتوان با آن شعر سرود و افکار جدید خلق کرد. فرهنگ آینده پژوهی نیز چنین است. هدف، تبدیل شدن به یک «صدای پیشرو» در شکل دادن به گفتگوهای آینده است. با پیروی از این اصول، سازمان میتواند از مرحله «ترجمه کردن» آینده عبور کرده و به مرحله «خلق کردن» آن برسد.