logo

نواندیشان آتی نگار فرتاک

آینده پژوهی
دیدوانسوپر اپلیکیشن دیدوان
icon

خانه

icon

وبلاگ

icon

دیده‌بان آینده‌

icon

محصولات

icon
icon

سوپر اپلیکیشن دیدوان

۷ اصل بنیادین برای ایجاد فرهنگ آینده ‌پژوهی در سازمان‌ها

بسیاری از سازمان‌ها با آینده ‌پژوهی مانند یک پروژه مهندسی برخورد می‌کنند. آن‌ها تیمی را مأمور می‌کنند، ابزارهایی را به کار می‌گیرند و در نهایت، یک گزارش قطور و زیبا تولید می‌کنند که قرار است «نقشه راه آینده» باشد. این گزارش، مانند یک درخت تنها که با دقت در وسط یک بیابان کاشته شده، در ابتدا تحسین‌برانگیز است. اما به زودی، در غیاب یک اکوسیستم حمایتی، در زیر آفتاب سوزان تصمیم‌گیری‌های کوتاه‌مدت و بادهای شدید روزمرگی، پژمرده شده و به فراموشی سپرده می‌شود.

مشکل اینجاست: آینده ‌پژوهی یک پروژه برای مدیریت کردن نیست، بلکه یک فرهنگ برای پرورش دادن است. ساختن یک فرهنگ آینده ‌پژوهی بیشتر شبیه به باغبانی است تا مهندسی. شما نمی‌توانید یک باغ سرسبز را با دستورالعمل‌های خشک و صرفاً با کاشتن یک درخت ایجاد کنید. شما باید خاک را آماده کنید، بذرها را با دقت بکارید، به طور مداوم به آن رسیدگی کنید (مطالعه بیشتر: آینده نگاری مداوم) و یک اکوسیستم زنده و پویا خلق نمایید که در آن، تفکر آینده‌نگر به طور طبیعی رشد کرده و شکوفا شود. این نوشتار، با الهام از تجربیات عمیق در سازمان‌های بین‌المللی مانند برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP)، هفت اصل بنیادین را برای پرورش این «باغ آینده» در سازمان شما ارائه می‌دهد.

 

چرا آینده ‌پژوهی در سازمان‌ها اغلب شکست می‌خورد؟

 

قبل از ورود به اصول، باید درک کنیم که چرا درخت آینده ‌پژوهی در بسیاری از سازمان‌ها ریشه نمی‌دواند. دلیل اصلی، «بیگانگی فرهنگی» است. وقتی تفکر آینده‌نگر به یک تیم یا واحد خاص محدود می‌شود، بقیه سازمان آن را به عنوان یک فعالیت «خارجی» و نامرتبط با کارهای روزمره خود می‌بینند. گزارش‌های آینده ‌پژوهی به جای آنکه به ابزاری برای تصمیم‌گیری تبدیل شوند، به اسنادی در قفسه‌های کتابخانه بدل می‌گردند. فرهنگ سازمانی، که همان «خاک» باغ ماست، اگر برای پذیرش بذرهای جدید آماده نباشد، هر تلاشی را پس می‌زند. ساختن یک فرهنگ آینده ‌پژوهی به معنای تغییر این خاک است؛ یعنی تبدیل کردن کل سازمان به زمینی حاصلخیز که در آن، کنجکاوی درباره آینده، آمادگی برای عدم قطعیت و شجاعت برای نوآوری، به بخشی از DNA همگانی تبدیل شود.

 

مطالعه بیشتر: چرا آینده ‌پژوهی مدرن با تفکر سیستمی آغاز می‌شود؟

 

 

آماده‌سازی خاک: ۷ اصل برای پرورش فرهنگ آینده ‌پژوهی 

 

پرورش این باغ نیازمند پیروی از اصولی است که در ادامه به تفصیل به آن‌ها می‌پردازیم. این اصول، نه به عنوان یک چک‌لیست، بلکه به عنوان یک فلسفه راهنما برای باغبانی استراتژیک عمل می‌کنند.

 

اصل اول: کشف - به دنبال بذرهای نوظهور باشید

یک باغبان خوب فقط گیاهانی که از قبل می‌شناسد را نمی‌کارد. او با ذهنی باز، به دنبال بذرهای جدید و ناشناخته می‌گردد و فضایی برای رشد پدیده‌های غیرمنتظره فراهم می‌کند. در آینده ‌پژوهی نیز، هدف نباید صرفاً حل مشکلات شناخته‌شده امروز باشد، بلکه باید کشف الگوها، روندها و ریسک‌های نوظهور باشد. فرآیندهای آینده ‌پژوهی باید به گونه‌ای طراحی شوند که شرکت‌کنندگان را از ذهنیت «حل مسئله» به ذهنیت «کشف و معنابخشی به پدیده‌های نو» سوق دهند. گاهی بزرگترین نوآوری، نه در خلق یک چیز جدید، بلکه در کنار گذاشتن یک چارچوب فکری قدیمی نهفته است.

 

اصل دوم: تکثر - تنوع زیستی باغ را افزایش دهید

یک باغ سالم، یک باغ متنوع است. تک‌کشتی (کاشتن تنها یک نوع گیاه) خاک را فرسوده و اکوسیستم را در برابر بیماری‌ها آسیب‌پذیر می‌کند. فرهنگ آینده ‌پژوهی نیز با تکثر (Plurality) شکوفا می‌شود. این اصل بر ضرورت دعوت فعالانه از دیدگاه‌های متنوع، متفاوت و حتی متضاد تأکید دارد. گفتگوهای آینده ‌پژوهی باید فضایی برای شنیدن صدای کارشناسان از رشته‌های مختلف، نمایندگان فرهنگ‌های گوناگون، جوانان و منتقدان باشد. این تنوع در دیدگاه‌هاست که به ما کمک می‌کند تا از چارچوب‌های فکری معمول خود فراتر رویم و به بینش‌های تحول‌آفرین دست یابیم. این کار گاهی ناراحت‌کننده است، اما دقیقاً در همین تضارب آراست که بذرهای خلاقیت جوانه می‌زنند.

 

اصل سوم: انعطاف‌پذیری - با فصل‌ها هماهنگ شوید

باغبان می‌داند که نمی‌تواند با یک برنامه ثابت در تمام طول سال کار کند. او باید با تغییر فصول، شرایط آب‌وهوایی و نیازهای گیاهان، خود را تطبیق دهد. فرآیندهای آینده ‌پژوهی نیز باید از انعطاف‌پذیری ناشی از خودبازتابی (Flexibility from Reflexivity) برخوردار باشند. به جای چسبیدن سفت و سخت به یک متدولوژی از پیش تعیین‌شده، باید آماده باشیم تا در طول مسیر، روش‌های خود را اصلاح کنیم و خود را با شرایط در حال تغییر وفق دهیم. این خودآگاهی به ما اجازه می‌دهد تا بین دو حالت ذهنی مهم در نوسان باشیم: برنامه‌ریزی برای آینده‌ای که انتظارش را داریم و گشودگی برای درک آینده‌ای که در حال ظهور است.

 

اصل چهارم: تلاش جمعی - باغبانی یک کار تیمی است

یک باغ بزرگ را نمی‌توان به تنهایی آباد کرد. این کار نیازمند تلاش جمعی (Community Effort) است. فرهنگ آینده ‌پژوهی زمانی ریشه می‌دواند که توسط قهرمانان داخلی و رهبرانی که آماده ریسک کردن هستند، هدایت شود. در هر سازمانی، افرادی وجود دارند که به طور ذاتی به آینده علاقه‌مندند؛ این افراد «اخگرهای» فرهنگ آینده ‌پژوهی هستند. شناسایی و گرد هم آوردن این افراد، انرژی لازم برای به حرکت درآوردن این فرآیند را فراهم می‌کند. این جامعه باید به طور مداوم با رهبران سازمان در ارتباط باشد تا حمایت آن‌ها را جلب کند.

 

اصل پنجم: مکمل بودن - باغ خود را به مزرعه بزرگ‌تر متصل کنید

باغ ما یک جزیره جداافتاده نیست، بلکه بخشی از یک مزرعه بزرگ‌تر است. آینده ‌پژوهی نیز نباید در انزوا صورت گیرد. این اصل مکمل بودن (Complementarity)، تأکید می‌کند که فعالیت‌های آینده ‌پژوهی باید با فرآیندهای استراتژیک بزرگ‌تر سازمان، از بالا به پایین و از پایین به بالا، در ارتباط باشند. حمایت و مشارکت مستقیم مدیران ارشد، به این فرآیند مشروعیت می‌بخشد و تضمین می‌کند که نتایج آن در تصمیم‌گیری‌های کلان سازمان مورد استفاده قرار گیرد.

 

اصل ششم: ارتباطات پاسخگو - گفتگو در باغ

باغبانان موفق دائماً با یکدیگر در حال گفتگو هستند. ارتباطات پاسخگو (Responsive Communication) و شفاف، برای ایجاد اعتماد در فرآیند آینده ‌پژوهی ضروری است. این ارتباط باید دوطرفه باشد و فضایی برای شنیدن نگرانی‌ها و بازخوردهای انتقادی فراهم کند. از آنجایی که مفهوم آینده ‌پژوهی ممکن است برای همه روشن نباشد، استفاده از داستان‌سرایی (Storytelling) مبتنی بر تجربیات واقعی، روشی قدرتمند برای انتقال ارزش و اهمیت آن به دیگران است.

 

اصل هفتم: آمادگی - زمان مناسب برای کاشت را بدانید

شما نمی‌توانید در یک زمستان یخ‌زده بذر بکارید. آمادگی برای آینده ‌پژوهی (Foresight Readiness) به معنای درک زمان مناسب برای شروع است. به جای انتظار برای رسیدن به شرایط ایده‌آل، باید زمانی که سازمان «به اندازه کافی آماده» است، شروع کرد. این آمادگی را می‌توان از طریق کارگاه‌های آزمایشی و گفتگوهای غیررسمی سنجید. آمادگی یک وضعیت ثابت نیست؛ بلکه مانند حاصلخیزی خاک، باید به طور مداوم از طریق تجربیات موفق و معنادار، پرورش داده شود.

 

از باغچه تا اکوسیستم: آینده‌ای که با هم می‌کاریم

 

هدف نهایی، نه ساختن یک باغچه کوچک و زینتی برای آینده ‌پژوهی در گوشه‌ای از سازمان، بلکه تبدیل کل سازمان به یک اکوسیستم سرسبز، تاب‌آور و خودتنظیم است. در چنین اکوسیستمی، تفکر درباره آینده دیگر وظیفه یک تیم خاص نیست، بلکه یک مهارت و مسئولیت همگانی است. پرورش چنین فرهنگی، یک سرمایه‌گذاری بلندمدت است که نیازمند صبر، همکاری و باوری عمیق به این اصل است که فرآیند با هم کار کردن، خود به اندازه نتیجه نهایی ارزشمند است. این فرآیند است که خاک سازمان را غنی می‌کند و به آن اجازه می‌دهد تا در هر آب‌وهوای نامساعدی در آینده، همچنان شکوفا باقی بماند.