logo

نواندیشان آتی نگار فرتاک

آینده پژوهی
دیدوانسوپر اپلیکیشن دیدوان
icon

خانه

icon

وبلاگ

icon

دیده‌بان آینده‌

icon

محصولات

icon
icon

سوپر اپلیکیشن دیدوان

پویش افق: نگاهی به آینده با ابزار آینده ‌پژوهی

توانایی پیش‌بینی و آمادگی برای آینده و به خصوص آینده پژوهی به یکی از مهم‌ترین ابزارها و مهارت‌های مورد نیاز سازمان‌ها و رهبران تبدیل شده است. پویش افق (Horizon Scanning)، به عنوان رویکردی کلیدی در آینده ‌پژوهی، به ما کمک می‌کند تا با شناسایی روندهای نوظهور و تبدیل بینش به اقدام، در برابر ناپایداری‌ها و اتفاقات پیش‌رو آماده شویم. این مفهوم، که توسط آینده‌پژوهانی مانند باب یوهانسن (Bob Johansen) از مؤسسه آینده (Institute for the Future) توسعه یافته، فرآیندی است که بینش‌های آینده‌نگرانه را به اقدامات عملی تبدیل می‌کند. 

 

پویش افق چیست؟

 

پویش افق فرایندی است که هدف آن شناسایی نشانه‌های اولیه تغییرات، از فناوری‌های نوظهور گرفته تا تحولات اجتماعی و اقتصادی و تبدیل این نشانه‌ها به استراتژی‌های عملی است. این رویکرد به ما امکان می‌دهد تا پیش از وقوع تغییرات بزرگ، آماده واکنش باشیم. به گفته باب یوهانسن، پویش افق شامل سه مرحله اصلی است: بینش آینده‌نگرانه (درک ممکنات آینده)، بینش عملی (تبدیل ممکنات به واقعیت‌های قابل‌فهم) و اقدام (اجرای استراتژی‌های مبتنی بر این بینش‌ها). این فرایند به‌ویژه در مواجهه با اختلالاتی (Disruptions) مانند ظهور هوش مصنوعی، تغییرات جمعیتی، یا تحولات زیست‌محیطی اهمیت دارد.

 

پویش افق و آینده پژوهی

 

آینده ‌پژوهی، به عنوان علمی که به مطالعه روندها، سناریوها و احتمالات آینده می‌پردازد، با ابزارهایی مانند تحلیل روند، سناریونویسی و روش دلفی، به شناسایی نشانه‌های ضعیف (Weak Signals) تغییرات کمک می‌کند. نشانه‌های ضعیف اغلب در حاشیه دید سازمان‌ها قرار دارند و به دلیل کمبود داده یا تأثیرپذیری از سوگیری‌ها، نادیده گرفته می‌شوند. آینده ‌پژوهی این امکان را فراهم می‌کند تا این نشانه‌ها را زودتر شناسایی کنیم و با طراحی سناریوهای مختلف، برای آینده‌های محتمل آماده شویم.

به عنوان مثال، تغییرات جمعیتی قابل‌پیش‌بینی هستند و می‌توانند مبنای سرمایه‌گذاری‌های مطمئن قرار گیرند. افزایش جمعیت آفریقا در سه دهه آینده (مطالعه بیشتر: آینده پژوهی کلان شهرهای آینده)، فرصتی برای شرکت‌های تولید کالاهای مصرفی است تا از هم‌اکنون بازارهای این منطقه را هدف قرار دهند. اما تغییرات سیستمی، مانند قوانین مربوط به فناوری‌های خودران، غیرقابل‌پیش‌بینی‌تر هستند و نیاز به رویکردی محتاطانه‌تر دارند. آینده ‌پژوهی به ما کمک می‌کند تا بین این دو نوع تغییر تمایز قائل شویم و استراتژی‌های متناسب طراحی کنیم.

 

ویژگی‌های کلیدی پویش افق مؤثر

 

برای اجرای موفق پویش افق، چهار ویژگی اساسی وجود دارد که می‌توانند به رهبران و سازمان‌ها در مسیریابی آینده کمک کنند.

  • نخست، کنجکاوی نقش محوری دارد. همان‌طور که ویلیام گیبسون (William Gibson) نویسنده علمی‌تخیلی گفته است: «آینده همین‌جاست، فقط به‌طور یکنواخت توزیع نشده است.» کنجکاوی ما را وادار می‌کند تا فناوری‌های نوظهور را نه فقط بخوانیم، بلکه تجربه کنیم. برای مثال، استفاده از هوش مصنوعی برای نوشتن یک آهنگ یا خرید یک توکن غیرقابل‌معاوضه (NFT) می‌تواند دیدگاه ما را نسبت به آینده تغییر دهد. تجربه آمازون در خرید پلتفرم توییچ (Twitch) در سال 2014 نشان می‌دهد که چگونه کنجکاوی و اقدام زودهنگام می‌تواند به موفقیت‌های بزرگ منجر شود.
  • دوم، رویکرد علمی ضروری است. کتاب «ابرپیش‌بینی» (Superforecasting) نوشته فیلیپ تتلوک و دن گاردنر (Philip Tetlock and Dan Gardner) نشان می‌دهد که پیش‌بینی‌های دقیق‌تر از طریق تجزیه مسائل به اجزای کوچک‌تر، تمایز بین شناخته‌ها و ناشناخته‌ها و استفاده از منابع داده‌ای متعدد امکان‌پذیر است. این رویکرد به ما کمک می‌کند تا پیش‌بینی‌های خود را با داده‌های جدید به‌روز کنیم و از تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده اجتناب کنیم.
  • سوم، تواضع (Humility) در برابر آینده اهمیت دارد. حتی کارشناسان برجسته نیز ممکن است اشتباه کنند. کلایتون کریستنسن (Clayton Christensen)، که مفهوم نوآوری برهم‌زننده (disruptive innovation) را معرفی کرد، در سال 2007 پیش‌بینی کرد که آیفون شکست خواهد خورد اما این پیش‌بینی نادرست بود. تواضع به ما یادآوری می‌کند که سوگیری‌ها و نقاط کور می‌توانند مانع شناسایی تغییرات شوند. به‌روزرسانی مداوم پیش‌بینی‌ها و پذیرش احتمال خطا، کلید بهبود مهارت‌های پویش افق است.
  • در نهایت، داستان‌سرایی قدرتمند می‌تواند بینش‌ها را به اقدامات جمعی تبدیل کند. سخنرانی جان اف. کندی (John F. Kennedy) در سال 1961 درباره هدف‌گذاری برای فرود انسان روی ماه، نمونه‌ای الهام‌بخش از داستان‌سرایی است که گروهی را برای هدفی بلندپروازانه متحد کرد. داستان‌سرایی به ما کمک می‌کند تا آینده را به شکلی ملموس و انگیزه‌بخش به تصویر بکشیم و دیگران را به اقدام ترغیب کنیم.

 

پویش افق، به عنوان روشی در آینده ‌پژوهی، ابزاری قدرتمند برای مسیریابی در جهانی پر از ناپایداری است. با پرورش کنجکاوی، اتخاذ رویکرد علمی، حفظ تواضع و بهره‌گیری از داستان‌سرایی، سازمان‌ها می‌توانند نشانه‌های ضعیف تغییرات را به فرصت‌هایی برای نوآوری تبدیل کنند. پویش افق نه تنها به ما کمک می‌کند تا از غافلگیری‌های غیرمنتظره در امان بمانیم، بلکه ما را به معماران آینده تبدیل می‌کند. همان‌طور که یوهانسن می‌گوید، اگر داستانی برای آینده نداشته باشیم، مغز ما خود داستانی می‌سازد. پس چرا خودمان داستان آینده را ننویسیم؟