تلسکوپ زمان: چرا برخی به فکر آیندگان هستند و برخی دیگر نه؟
همه ما یک «تلسکوپ زمان» شخصی داریم که با آن به آینده نگاه میکنیم. برخی از ما تلسکوپهای دوربردی داریم که با آن، افقهای دوردست و سرنوشت نسلهای بعدی را رصد میکنیم. برخی دیگر، تلسکوپهای کوتاهبردی داریم که تمام تمرکزشان بر روی اتفاقات هفته آینده یا ماه آینده است و گروهی نیز گویی درپوش لنز تلسکوپ خود را هرگز برنداشتهاند و ترجیح میدهند اصلاً به آینده نگاه نکنند. این تفاوت در نگاه، که در آینده پژوهی به آن جهتگیری آینده (Future Orientation) میگویند، صرفاً یک تفاوت شخصیتی نیست، بلکه عمیقاً بر نگرش ما نسبت به بزرگترین چالش دوران ما، یعنی بحران اقلیمی و لزوم تحولات اجتماعی-اکولوژیکی، تأثیر میگذارد. پرسش بنیادین این است: چه چیزی باعث میشود برخی از ما حاضر به فداکاری امروز برای فردایی بهتر باشیم، در حالی که برخی دیگر با این دیدگاه بدبینانه که «نسلهای آینده برای ما چه کردهاند؟» از هرگونه مسئولیتی شانه خالی میکنند؟این مفهوم، سنگ بنای درک این است که چرا آینده پژوهی به عنوان یک رشته علمی اهمیت دارد که در نوشتار آینده پژوهی چیست و چگونه در ساختن جهانی بهتر به ما کمک می کند؟ میتوانید با آن بیشتر آشنا شوید.
معمای فداکاری: چرا باید برای نسلهایی که هنوز نیامدهاند، فداکاری کنیم؟
مقابله با تغییرات اقلیمی نیازمند تحولات عمیق و فوری در نهادهای اصلی جوامع ماست؛ تحولاتی که اغلب با هزینهها و فداکاریهایی در زمان حال همراه است تا رفاه و بقای نسلهای آینده تضمین شود. این امر، نیازمند درجه بالایی از نوعدوستی (Altruism) و ترجیح دادن منافع آیندگان بر منافع کوتاهمدت خودمان است. اما چه گروههایی در جامعه حاملان این نگرش فداکارانه هستند و چه گروههایی در برابر آن مقاومت میکنند؟ درک این پویاییهای اجتماعی برای موفقیت هرگونه آینده نگاری و سیاستگذاری در زمینه «رفاه پایدار»—یعنی رفاهی که در چارچوب محدودیتهای سیاره زمین تعریف میشود—حیاتی است.
سه نوع نگاه به آینده: نتایج یک پیمایش اجتماعی شگفتانگیز
یک مطالعه جامعهشناختی عمیق در سوئد، با استفاده از نظریه «میدان» پیر بوردیو، تلاش کرده است تا به این پرسش پاسخ دهد. این تحقیق، با تحلیل دادههای یک پیمایش گسترده، سه گروه اصلی یا سه «عادتواره» (Habitus) متفاوت را در نحوه نگرش مردم به آینده شناسایی میکند:
۱. تلسکوپ با درپوش بسته (گروه «گسسته از جامعه»): این گروه که اغلب در موقعیتهای اجتماعی-اقتصادی متزلزلتری قرار دارند، علاقهای به اندیشیدن به آینده نشان نمیدهند. آنها از پاسخ به سوالات مربوط به آینده طفره میروند و هیچ چشمانداز مشخصی برای جامعه خود ندارند. برای این گروه، فشار «ضرورتهای» زندگی روزمره آنقدر زیاد است که نگاه کردن به افقهای دوردست، یک امر تجملی و غیرضروری به نظر میرسد.
۲. تلسکوپ کوتاهبرد (گروه «بیتفاوت به آینده»): این گروه، برخلاف گروه قبلی، منفعل نیستند، بلکه فعالانه یک موضع «اینجا و اکنونی» اتخاذ میکنند. آنها به طور مشخص، سیاستهای اجتماعی-اکولوژیکی را رد کرده و نگرانی چندانی برای آینده اقلیم یا جامعه خود نشان نمیدهند. این نگرش به شدت با جهانبینی سیاسی راستگرا و محافظهکار همبستگی دارد. تلسکوپ آنها بر روی منافع کوتاهمدت و حفظ وضع موجود متمرکز است.
۳. تلسکوپ دوربرد (گروه «در آغوشگیرنده آینده»): این گروه عمیقاً نگران آینده، تغییرات اقلیمی و سرنوشت نسلهای بعدی هستند. آنها از ایده «رفاه پایدار» حمایت کرده و به احتمال زیاد در اقدامات سیاسی مانند تظاهرات یا نافرمانی مدنی شرکت میکنند. این جهتگیری آینده به شدت با جهانبینی سیاسی چپ و سبز همسو است. آنها به طور فعال در حال رصد افقهای دوردست و تلاش برای شکل دادن به آن هستند.
یافته شگفتانگیز: تفاوت در جهانبینی است، نه در حساب بانکی
شاید بزرگترین و شگفتانگیزترین یافته این تحقیق، نکتهای است که بسیاری از فرضیات رایج را به چالش میکشد. برخلاف انتظار، ارتباط مستقیمی میان جایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد (مانند درآمد، تحصیلات و طبقه اجتماعی) و نوع «تلسکوپ زمانی» آنها پیدا نشد. به عبارت دیگر، اینطور نبود که افراد ثروتمندتر لزوماً آیندهنگرتر باشند.
عامل اصلی و تعیینکننده در تفاوت میان گروهها، جهانبینی سیاسی آنها بود. به نظر میرسد که نگرش ما به آینده، بیش از آنکه تحت تأثیر وضعیت کیف پولمان باشد، تحت تأثیر ارزشها و ایدئولوژیهای سیاسی ما قرار دارد. این یافته نشان میدهد که شکاف اصلی در جامعه بر سر آینده، یک شکاف اقتصادی نیست، بلکه یک شکاف عمیقاً سیاسی و فرهنگی است. (البته محققان این فرضیه را مطرح میکنند که وجود یک دولت رفاه قدرتمند در سوئد ممکن است با ایجاد یک حاشیه امنیت، نگرانیهای اقتصادی فوری را کاهش داده و به برجستهتر شدن تفاوتهای ایدئولوژیک کمک کرده باشد). این یافته نشان میدهد که برای درک عمیقتر نگرشها به آینده، باید به لایههای پنهان جهانبینی و ارزشها نفوذ کرد، رویکردی که در نوشتار شکل دادن به فردا با تحلیل لایهای علی: فراتر از پیشبینی آینده به تفصیل شرح داده شده است.
مطالعه بیشتر:
تجزیه و تحلیل لایه ای علّی (CLA)
تنظیم تلسکوپها: نقش سیاست و آموزش در ساختن آیندهای مشترک
در نهایت، این مطالعه به ما میآموزد که برای پیشبرد یک دستور کار تحولآفرین و پایدار، نمیتوانیم تفاوتهای عمیق در جهتگیری آینده افراد را نادیده بگیریم. چالش اصلی، تنها متقاعد کردن مردم به نگاه کردن از طریق تلسکوپهای دوربرد نیست، بلکه درک این است که چرا تلسکوپهای آنها از ابتدا به جهتهای متفاوتی نشانه رفتهاند.
یک آینده پژوهی موفق باید این تفاوتهای ارزشی و سیاسی را به رسمیت بشناسد. یافتهها نشان میدهد که گفتگوهای سیاسی و آموزش، نقشی حیاتی در ایجاد یک ذهنیت مشترک از مراقبت بلندمدت و مسئولیت بیننسلی دارند. هدف نهایی آینده نگاری، کمک به همه ما برای تنظیم دقیق تلسکوپهایمان، یافتن یک افق مشترک و درک این حقیقت است که اگرچه نسلهای آینده برای ما کاری نکردهاند، اما کنشهای امروز ما، همه چیز را برای آنها رقم خواهد زد.