آینده پژوهی ساختوساز
صنعت ساختمان، غول خفتهای است که بخش عظیمی از اقتصاد جهانی را تشکیل میدهد، اما همزمان مسئول درصد بالایی از انتشار گازهای گلخانهای و تولید زباله در سیاره ماست. این صنعت سنتی، که سالها با بحران بهرهوری پایین و کمبود نیروی کار ماهر دست و پنجه نرم میکرد، اکنون بر سر یک دوراهی تاریخی ایستاده است.
دو «کلانروند» قدرتمند یعنی تحول دیجیتال و گذار به پایداری در حال برخورد با یکدیگر هستند و وعده راهحلهایی برای فوریترین چالشهای ما، از بحران مسکن تا بحرانهای اقلیمی، را میدهają. اما آینده ساختوساز (Future of Construction) یک مسیر واحد و از پیش تعیینشده نیست. در حال حاضر، چشماندازهای قدرتمند و متفاوتی در حال رقابت با یکدیگرند تا مشخص کنند که «دنیای ساخته شده» در آینده چگونه خواهد بود. این نوشتار با استفاده از لنز آینده پژوهی، چهار «تصویر جامعهشناختی-فنی» اصلی را که برای شکل دادن به آینده معماری و ساختوساز در آلمان و اروپا رقابت میکنند، کالبدشکافی میکند.
چشمانداز اول: دنیای صنعتی و خودکار (Industrialized Automated Construction)
برجستهترین و قدرتمندترین چشمانداز، آینده صنعت ساختمان را در آینه صنایع موفقی مانند خودروسازی میبیند. در این دیدگاه، مشکل اصلی صنعت، عقبماندگی فناورانه و بهرهوری پایین است. راهحل، تبدیل ساختوساز از یک فرآیند دستی و پروژهمحور در محل، به یک فرآیند صنعتی، استاندارد و خودکار در کارخانه است.
این چشمانداز بر «ساختوساز ماژولار» و تولید انبوه قطعات استاندارد با استفاده از رباتیک تمرکز دارد. وعده اصلی این مدل، افزایش چشمگیر بهرهوری، کاهش هزینهها و حل بحران مسکن است. این همان تصویر «صنعت ۴.۰» است که به دنیای ساختوساز راه یافته است. با این حال، منتقدان نگرانند که این رویکرد به قیمت یکسانسازی، کاهش کیفیت طراحی و ایجاد معماری یکنواخت و خستهکننده تمام شود.
چشمانداز دوم: دنیای یکپارچه و دادهمحور (Data-based Integration)
چشمانداز دوم، مشکل اصلی صنعت را نه در تولید، بلکه در «فراگمنتیشن» یا پراکندگی میبیند. فرآیندهای برنامهریزی و ساختوساز به دلیل عدم هماهنگی میان معماران، مهندسان و پیمانکاران، پر از خطا، اتلاف منابع و تأخیر است.
راهحل این چشمانداز، یکپارچهسازی کامل فرآیند از طریق فناوریهایی مانند «مدلسازی اطلاعات ساختمان» (BIM) است. BIM یک مدل دیجیتال سهبعدی و یک پایگاه داده مشترک ایجاد میکند که در آن، تمام اطلاعات پروژه به صورت شفاف و در لحظه در دسترس همگان است. وعده این مدل، همکاری بدون اصطکاک، شفافیت کامل و مدیریت بهینه پروژههاست. اما در عمل، بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط نگران هزینههای بالای پیادهسازی این سیستمها و از دست دادن استقلال خلاقانه خود در برابر شرکتهای بزرگ نرمافزاری و پیمانکاران عمومی هستند.
چشمانداز سوم: دنیای تکین و سفارشی (Singularized Architecture)
این چشمانداز که اغلب توسط معماران پیشرو و دانشگاهیان هدایت میشود، دقیقاً در تضاد با مدل تولید انبوه قرار دارد. در اینجا، فناوری دیجیتال نه به عنوان ابزاری برای استانداردسازی، بلکه به عنوان وسیلهای برای رسیدن به «تکینگی» (Singularity) و سفارشیسازی انبوه به کار میرود.
این دیدگاه از قدرت محاسباتی و طراحی الگوریتمیک برای خلق ساختمانهای منحصربهفرد، با هندسههای پیچیده و فرمهای غیر استاندارد استفاده میکند که ساخت آنها بدون فناوری دیجیتال غیرممکن بود. موزه گوگنهایم بیلبائو نمونهای برجسته از این رویکرد است.
این مدل، معماری را به عنوان یک هنر والا و نمادین گرامی میدارد. در مقیاس مردمیتر، این چشمانداز خود را در قالبهایی مانند «ویکیهاوس» (WikiHouse) نشان میدهد که به افراد اجازه میدهد خانههای کوچک و سفارشی خود را طراحی کرده و بسازند.
چشمانداز چهارم: دنیای پایدار و دوقلو (Sustainable Construction)
چشمانداز چهارم، که اخیراً به ویژه در سطح اتحادیه اروپا قدرت گرفته است، «پایداری» را مشکل اصلی و دیجیتالیسازی را راهحل اصلی آن میداند. این مدل که به «گذار دوقلو» (Twin Transition) معروف است، ادعا میکند که فناوری دیجیتال ابزار ضروری برای دستیابی به یک آینده سبز و کربن-خنثی در ساختوساز است.
در این دیدگاه، ابزارهایی مانند BIM میتوانند به محاسبه دقیق چرخه عمر مواد، کاهش ضایعات، بهبود بهرهوری انرژی و ترویج «معدنکاری شهری» (Urban Mining) یا همان بازیافت اجزای ساختمانهای قدیمی کمک کنند. این رویکرد همسو با مفاهیم گستردهتر اقتصاد چرخشی است. با این حال، منتقدان هشدار میدهند که این دو گذار (دیجیتال و سبز) لزوماً همسو نیستند. افزایش مصرف انرژی توسط مراکز داده و فناوریهای دیجیتال و همچنین «اثر بازگشتی» (Rebound Effects) میتواند دستاوردهای پایداری را خنثی کند.
چهار راه آینده: کدام مسیر را انتخاب خواهیم کرد؟
این چهار چشمانداز برای آینده ساختوساز، صرفاً گزینههای فنی نیستند؛ آنها تصاویر رقیبی هستند که هر کدام ارزشها و اولویتهای متفاوتی را نمایندگی میکنند. آینده نگاری به ما نشان میدهد که آینده دیجیتال این صنعت، یک مسیر واحد و حتمی نیست، بلکه یک میدان نبرد سیاسی و اجتماعی است.
انتخاب میان بهرهوری صنعتی، یکپارچگی دادهمحور، تکینگی معمارانه و پایداری دیجیتال، یک انتخاب فنی نیست. بلکه این انتخاب، یک بحث عمیقاً دموکراتیک درباره این است که ما چه نوع دنیایی را میخواهیم بسازیم و چه جهانی را برای نسلهای آینده به ارث بگذاریم.
منابع:

