logo

نواندیشان آتی نگار فرتاک

آینده پژوهی
دیدوانسوپر اپلیکیشن دیدوان
icon

خانه

icon

وبلاگ

icon

دیده‌بان آینده‌

icon

محصولات

icon
icon

سوپر اپلیکیشن دیدوان

پس‌نگری: ابزاری استراتژیک برای ساخت آینده‌ای پایدار

در سال‌های اخیر آینده‌ نگاری و آینده ‌پژوهی به‌عنوان ابزارهایی کلیدی برای هدایت تصمیم‌گیری‌های استراتژیک مطرح شده‌اند. یکی از روش‌های برجسته در این حوزه، پس‌نگری (Backcasting) است که به ما امکان می‌دهد آینده‌ای مطلوب را تصور کرده و با طراحی مسیری معکوس، به تحقق آن کمک کنیم. این روش، با وجود سادگی و کاربرد گسترده، اگر به‌درستی اجرا نشود، می‌تواند به نتایج نادرستی منجر شود. در این مقاله، به بررسی ریشه‌ها، روش‌شناسی، کاربردها و چالش‌های پس‌نگری می‌پردازیم و راهکارهایی برای استفاده مؤثر از آن ارائه می‌دهیم.
مطالعه بیشتر:

 روش پس نگری در آینده پژوهی

 تفاوت پس نگری با پیش بینی

 

 

پس‌نگری چیست؟

 

پس‌نگری یک روش برنامه‌ریزی سناریوی هنجاری است که در دهه 1980 توسط جان رابینسون برای حل مسائل مرتبط با پایداری و انرژی معرفی شد. برخلاف پیش‌بینی‌های سنتی که بر اساس داده‌های گذشته و روندهای کنونی عمل می‌کنند، پس‌نگری با تعریف یک چشم‌انداز ایده‌آل برای آینده آغاز می‌شود و سپس با حرکت معکوس به سمت حال، اقدامات لازم برای تحقق آن چشم‌انداز را مشخص می‌کند. این روش به‌ویژه برای مسائل پیچیده و بلندمدت، مانند کاهش مصرف انرژی، مدیریت مهاجرت یا ایجاد جوامع پایدار مناسب است.

پس‌نگری در مقایسه با سناریوهای اکتشافی، که برای آمادگی در برابر آینده‌های ممکن طراحی می‌شوند، بر شکل‌دهی فعال آینده تمرکز دارد. با این ‌حال، ترکیب این دو رویکرد می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های جامع‌تر و مؤثرتری منجر شود. به‌طور کلی، پس‌نگری برای افق‌های زمانی بلندمدت (20 سال یا بیشتر) استفاده می‌شود، جایی که تغییرات تحول‌آفرین امکان‌پذیر است.

 

 

ریشه‌ها و تکامل پس‌نگری

 

پس‌نگری در ابتدا به‌عنوان پاسخی به محدودیت‌های پیش‌بینی‌های انرژی در سیاست‌گذاری پایداری ظهور کرد. رابینسون در مقالات خود در دهه 1980، این روش را به‌عنوان راهکاری برای تعریف اهداف مشخص، مانند کاهش مصرف انرژی، معرفی کرد و آن را «دستوری برای کسانی که از پیش‌بینی متنفرند» نامید. در آن زمان، پیش‌بینی‌ها ابزار اصلی سیاست‌گذاران بودند، اما پس‌نگری با نقد روندهای موجود و پیشنهاد اهداف هنجاری، رویکردی نوآورانه ارائه داد.

با گذشت زمان، مفهوم پس‌نگری تکامل یافت. در ابتدا، این روش یک رویکرد جامع سناریونویسی بود که شامل تحلیل وضعیت کنونی، تعریف چشم‌اندازهای آینده و تدوین سناریوها می‌شد. اما با توسعه حوزه آینده‌ نگاری، پس‌نگری به‌طور خاص به فرآیند «حرکت معکوس از آینده به حال» محدود شد. این تغییر، به‌ویژه با کارهای افرادی مانند عنایت‌الله (Sohail Inayatullah) و مقاله تأثیرگذار او «شش ستون آینده در آینده پژوهی»، تقویت شد. امروزه، پس‌نگری به‌عنوان یک روش سناریو-به-استراتژی شناخته می‌شود که در سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی استراتژیک کاربرد گسترده‌ای دارد.

 

 

پس‌نگری چگونه اجرا می‌شود؟

 

فرآیند پس‌نگری با تعریف یک چشم‌انداز مطلوب برای آینده آغاز می‌شود، مثلاً کاهش 60 درصدی مصرف انرژی تا سال 2050. سپس، با حرکت معکوس، پرسش‌هایی مانند این مطرح می‌شود: «چه سیاست‌ها، فناوری‌ها، برنامه‌ها یا مشارکت‌هایی باید در سال 2049 محقق شوند تا این چشم‌انداز به واقعیت بپیوندد؟» این فرآیند سال به سال (یا بازه‌های زمانی مثل هر سه سال یا پنج سال) ادامه می‌یابد تا به زمان حال برسد و یک مسیر اجرایی با مراحل مشخص ترسیم شود.

یکی از ویژگی‌های کلیدی پس‌نگری، مشارکت ذی‌نفعان است. با توجه به اینکه تحقق سناریوهای هنجاری به جوامع، نسل‌های آینده و گروه‌های حاشیه‌ای وابسته است، درگیر کردن این گروه‌ها در فرآیند پس‌نگری ضروری است. این رویکرد مشارکتی نه‌تنها به پذیرش اجتماعی کمک می‌کند، بلکه اطمینان می‌دهد که سناریوها نیازها و دیدگاه‌های متنوع را منعکس کنند.

مطالعه بیشتر : آینده نگاری مشارکتی 

 

 

 

انواع پس‌نگری

 

پس‌نگری به چهار نوع اصلی تقسیم می‌شود که هر یک بر جنبه خاصی تمرکز دارند:

  1. هدف‌محور: هدف آن دستیابی به یک مقدار کمی مشخص، مانند کاهش مصرف انرژی. پرسش اصلی: «چه چیزی می‌تواند تغییر کند؟»
  2. مسیرمحور: تمرکز بر چگونگی تحقق تغییرات در اهدافی که پویا هستند، مانند نسبت نیروی کار مهاجر به محلی. پرسش اصلی: «چگونه تغییر رخ می‌دهد؟»
  3. اقدام‌محور: شناسایی افرادی که مسئول ایجاد تغییر هستند. پرسش اصلی: «چه کسی تغییر را ایجاد می‌کند؟»
  4. مشارکت‌محور: تقویت سرمایه اجتماعی از طریق گفت‌وگو و تعامل ذی‌نفعان. هدف اصلی، ایجاد ارتباط و همکاری است.

هر پروژه پس‌نگری ممکن است ترکیبی از این انواع را در بربگیرد، اما تعیین اولویت یکی از آن‌ها می‌تواند به تمرکز بهتر کمک کند.

 

 

چالش‌ها و دام‌های پس‌نگری

 

با وجود مزایای پس‌نگری، این روش بدون نقص نیست. یکی از بزرگ‌ترین دام‌ها، تمرکز بر یک سناریوی واحد است که ممکن است به دلیل موانع غیرمنتظره، مانند کمبود منابع یا عدم حمایت اجتماعی، غیر قابل ‌تحقق باشد. برای مثال، یک سناریوی مطلوب برای سیاست‌گذاران ممکن است با نیازهای گروه‌های حاشیه‌ای هم‌خوانی نداشته باشد. همچنین، جداسازی تدوین استراتژی از اجرا می‌تواند مشکل‌ساز باشد، زیرا واقعیت اغلب پیچیده‌تر از برنامه‌ریزی‌های اولیه است.

برای جلوگیری از این مشکلات، چند راهکار پیشنهاد می‌شود:

  • طراحی چندین سناریو: بررسی چند مسیر اجرایی، انعطاف‌پذیری را افزایش می‌دهد و ریسک شکست را کاهش می‌دهد.
  • شناسایی موانع: پیش‌بینی چالش‌ها و ارائه راهکارهای مدیریتی برای هر مرحله ضروری است.
  • انعطاف‌پذیری در اجرا: مراحل اجرایی باید به‌عنوان راهنما، نه قوانین سخت‌گیرانه، در نظر گرفته شوند.
  • ترکیب با سناریوهای اکتشافی: این ترکیب به آمادگی برای آینده‌های غیرمنتظره کمک می‌کند.

 

 

چرا پس‌نگری مهم است؟

 

پس‌نگری به ما امکان می‌دهد از محدودیت‌های روندهای کنونی فراتر رویم و آینده‌ای پایدار، عادلانه و تحول‌آفرین بسازیم. این روش، با ارائه چارچوبی برای برنامه‌ریزی استراتژیک، به سیاست‌گذاران، سازمان‌ها و جوامع کمک می‌کند تا تصمیماتی آگاهانه بگیرند که نه‌تنها به حل مسائل پیچیده کمک می‌کند، بلکه فرصت‌های جدیدی را نیز خلق می‌کند. برای مثال، در حوزه پایداری، پس‌نگری می‌تواند به طراحی سیاست‌هایی منجر شود که مصرف انرژی را کاهش داده و در عین حال رشد اقتصادی را حفظ کند.

پس‌نگری، به‌عنوان یکی از روش‌های کلیدی آینده‌ نگاری، ابزاری قدرتمند برای شکل‌دهی به آینده است. با تعریف چشم‌اندازهای هنجاری و طراحی مسیرهای اجرایی، این روش به ما کمک می‌کند تا از چالش‌های کنونی عبور کرده و به سوی آینده‌ای بهتر حرکت کنیم. با این‌ حال، موفقیت آن به انعطاف‌پذیری، مشارکت ذی‌نفعان و توجه به موانع احتمالی بستگی دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره پس‌نگری و آینده ‌پژوهی، مطالعه منابع معتبر و شرکت در کارگاه‌های تخصصی توصیه می‌شود. با استفاده هوشمندانه از این ابزار، می‌توانیم نه‌تنها برای آینده آماده شویم، بلکه آن را به شکلی مثبت و پایدار شکل دهیم.