کارکرد استعارهها در سازمان
اگر از افراد بپرسید که خود را به چه مفهومی تشبیه میکنند، احتمالا با طیف گستردهای از پاسخها روبرو خواهید شد. شاید فردی که روحیهی شجاعت دارد خود را به «شیر» مانند کند و اگر طبعی بخشنده داشته باشد، خود را به مثابه «آسمان»؛ گسترده و روزیرسان تشبیه کند. اگر هم از آن دسته افراد زودجوش بوده و به این صفت معترف باشد، احتمالا «آتشفشان» را برگزیند. یافتن چنین تصویری از خود میتواند زمینه بروز و ظهور لایههای خودشناسی فرد باشد.
در مقیاس بزرگتر نیز رهبران میتوانند چنین استعارهای را برای سازمان متصور شوند. اگر از رهبران بپرسید که سازمان خود را به چه چیزی تشبیه میکنید، احتمالا چنین پاسخهایی خواهید شنید؛ «نهنگی» عظیمالجثه که دیگر ماهیان جرات نزدیک شدن به آن را ندارند. یا «فیلی» که در کنار زرافهها و گورخرها در یک دشت زندگی میکند و همگی از یک آبشخور سیراب میشوند. شاید «رودخانهای» در مسیر دریا که به راحتی در مواجهه با سنگها مسیر خود را تغییر میدهد و یا «قلهای» برافراشته و ثابت در خاک. البته میتوان افق دید را همچنان وسعت بخشید. کشور شما چگونه است؟ «ببری» که کوهستان را تنها متعلق به خود میپندارد یا «مورچهای» که خود را بخشی از یک کلونی بزرگ میداند؟ پاسخ به این سوالات ساده میتواند روندی پیچیده داشته باشد و صد البته که دانستن چنین جوابهایی میتواند اتاق تاریک ذهن را، که گاهی پای فیل را ستون میپندارد و گاهی گوش آن را بادبزن، نسبت به مفهومی جدید روشن کند.
ادغام استعارهها در روششناسی آیندهپژوهی را به سهیل عنایتالله نسبت میدهند. عنایتالله اولین مواجهه خود با استعارهها را مدیون آثار تونی جاج (Tony Judge) است. در کنفرانس فدراسیون جهانی آیندهپژوهی در بوداپست و در سال ۱۹۹۰ میلادی بود که تونی جاج، قدرت مدیر کنفرانس را برای دخالت در ریز امور کنفرانس، از ترتیب سخنرانی سخنرانان گرفته تا زمان استراحت برای چای، مورد شماتت قرار داد و کنفرانس را به یک ایستگاه قطار تشبیه کرد که مسئول ایستگاه همه چیز را کنترل میکند. جاج پیشنهاد کرد که برای بهبود بهرهوری، بهتر است که کنفرانس مانند یک پارک اداره شود؛ آزاد و رها. اینجا بود که مدیر کنفرانس برای دفاع از قدرت خود به طعنه به جاج گفت: «خب، بیا برویم بیرون و مثل هیپیها روی چمن بنشینیم».تا اینجا مدیر بازی را برده بود. هیچ کس توقع نداشت که حاضران یک کنفرانس علمی با کت و شلوار و کراوات بروند و روی زمین جلوس نمایند.
عنایتالله با چشم خود دید که مدیر چگونه با انداختن یک گوی استعارهی بزرگتر توانست گوی کوچکتر جاج را از زمین بیرون کند. آن روز عنایتالله به قدرت استعارهها پی برد و جرقههای استفاده از آن در آیندهپژوهی در ذهنش زده شد؛ جرقههایی که در نهایت به روش تحلیل لایهای علّی (CLA) تبدیل شد. در نهایت نیز مدیر همان استعارهی قطار را به کرسی نشاند و البته این بار با چند مسافر کمتر.
روش تحلیل لایهای علی یا همان CLA در ابتدا مقاومتهایی را در برابر خود میدید، اما اکنون نمیتوان آیندهپژوهی را پیدا کرد که از این روش و نحوهی پیادهسازی آن اطلاعی نداشته باشد. استعارههای مستخرج از این روش، نه تنها واقعیت را روشن مینمایند، بلکه به ساخت استراتژیها نیز کمک میکنند. البته این فرآیند گاهی نیز با تنش مواجه میشود. هنگامی که عنایتالله در یکی از سازمانها روش CLA را پیادهسازی کرد، دو استعاره به دست آمد. یک گروه، استعارهی «مردان پولادین» را برای شرکت برگزیده بودند که اگر فیلم «مرد پولادین» از دنبالهی فیلمهای سوپرمن را دیده باشید، متوجه خواهید شد علت این انتخاب چیست. از نظر آنها شرکت تنها باید بر محصول خاص خود تمرکز داشته باشد؛ استوار و بدون تغییر.
در حالی که گروه دیگر بر این باور بودند که شرکت با توجه به فرصتهای بازار، باید محصول خود را با تغییرات اقلیمی سازگار کند، از این رو استعارهی «Optimus Prime» را مناسب ارزیابی کردند. زمان نشان داد که استعارهی اول یک کشتی در حال غرق شدن بود و سازمان باید تصمیم میگرفت که آیا میخواهد با غرور غرق شود یا اینکه تغییر را بپذیرد.
مطالعه بیشتر: تجزیه و تحلیل لایه ای علّی (CLA)
در ابعاد فردی نیز میتوان از چنین روشی بهره برد. یک تحلیلگر ارشد دولتی خود را درونگرا میدید و به همین جهت خود را به چالش نمیکشید، دقیقا مانند پرندهی «کیوی»؛ بدون توانایی پرواز و خجالتی. اما او میدانست که با این استعاره، نمیتواند تصمیمات مناسبی را در سطح کلان اتخاذ کند، از این رو تلاش کرد استعارهی جدیدی برای خود بیابد؛ پرندهی «کشیشمرغ» با قابلیت مانور عالی و اقدام قاطعانه. این تغییر جهانبینی بدون شک علاوه بر خود او، برای مردم نیز مفید خواهد بود.
استعارهها میتوانند بر وضع قوانین نیز تأثیر بگذارند. عنایتالله در سخنرانی تد در سال ۲۰۱۳ میلادی نتایج حاصل از پیادهسازی روش CLA در دو محله را به منظور کاوش نظرات ساکنین نسبت به جرم و جنایت ارائه داد. یکی از این محلهها به جرم و جنایت به مثابه یک «هیولا» مینگریست، در نتیجه راهحل پیشنهادی آنها برای مقابله با این چالش دستگیری و زندانی کردن مجرمان بود. اما محلهی دیگر جرم و جنایت را به چشم یک «ویروس» میدید، در نتیجه پیشنهاد داد که برای مقابله، آموزش ارتقا یابد و فقر ریشهکن شود. همانطور که میبینید، تفاوت در استعاره میتواند به تفاوت در وضع قوانین و تجویزهای اجتماعی منجر شود.
بنابراین استعارهها مسیرهای استراتژیک جدیدی ایجاد میکنند. این مفاهیم فقط واقعیت را توصیف نمیکنند، بلکه واقعیت را میسازند. استعارهها، دگرگونکنندهی زمان حال و کلید گشودن قفل آیندههای جایگزین هستند که توجه به آنها و تبحر در استخراج آنها یک امر حیاتی برای آیندهپژوهان به حساب میآید.
بار دیگری که در یک جلسه یا یک سخنرانی عمومی مشغول به صحبت از آینده هستید، یک تمرین کوچک انجام دهید. یک بار از یک استعاره تاریک و ویرانشهری و یک بار از یک استعاره روشن و آرمانشهری در توصیف آینده استفاده کنید و واکنش حاضرین را بسنجید. من بارها این کار را انجام دادهام و نتایج آن همیشه برای من جالب توجه بودهاند. این تمرین کوچک به شما قدرت استعارهها در توصیف آینده را نشان میدهد.
برای دیدن یک کار علمی در زمینهی روش تحلیل لایهای علی به لینک زیر مراجعه کنید.