هوش مصنوعی در برنامه ریزی استراتژیک
همینطور که در زندگی پیش میرویم، مجموعهای از گزینهها پیش روی ما قرار میگیرند. هر گزینه نتایج و عواقب خاص خود را دارد و ما را وارد مسیر مشخصی میکند. استراتژی داشتن یعنی برای تعیین مسیر خود و یا مسیر کسبوکار خود، توانایی انتخاب مطلوبترین گزینهی موجود را داشته باشیم. استراتژی انتخابی شما و یا سازمانتان به روشن شدن مسیر، تعیین خط مشیها و تنظیم منابع کمک کرده و مسیر دستیابی به نتایج مطلوب را مشخص میکند. بنابراین ما به استراتژی به عنوان نقشه راه نیاز داریم. اگر میخواهید بدانید هنگامی که به دلیل تغییر پیش فرضها و شرایط محیطی، مسیر انتخابی شما از بیخ و بن تغییر میکند و زیر پای استراتژی خالی میشود، چه باید کرد؛ پیشنهاد میکنیم رابطهی میان آیندهنگاری و استراتژی را بررسی کنید. با خواندن آن مقاله به اهمیت آینده نگاری پی خواهید برد.
اما این روزها با پدیدهای سر و کار داریم که از آن به عنوان یک انقلاب تمام عیار یاد میشود و همه چیز از جمله شیوه تدوین برنامههای استراتژیک را نیز تغییر داده و بسیار بیش از این تغییر خواهد داد. حتما شما هم نام آن را شنیدهاید: هوش مصنوعی.
خالق یا مخلوق، ترسناک یا زیبا؛ هنوز خیلی زود است که در این باره اظهار نظر کنیم، اما چیزی که مشخص است این است که تاثیرگذار است؛ خیلی تاثیرگذار.
ما در اینجا میخواهیم اثر آن بر روی برنامه ریزی استراتژیک را کمی بررسی کنیم. وقتی صحبت از کسبوکار در میان باشد، انرژی، تمرکز، انگیزه و رهبری مدیرانِ شرکت، تضمینکنندهی دوام آوردن آن شرکت است. بنابراین منطقی است که در کسبوکار خود به شکل پیشرفتهای دادههای موجود را تجزیه و تحلیل کنید و برنامه ریزی استراتژیک انجام دهید. این فرایند به طور فزایندهای دقیقتر و کاربردیتر خواهد شد، اگر هوش مصنوعی دادهها را به گامهای روشن و قابل اجرایی برای پیمودن مسیر پویای بازار تبدیل کند. مردم عموما رویکردی محتاطانه برای پذیرش هوش مصنوعی دارند، خصوصا در جایی که استفاده از آن در سود و زیان کسبوکارشان تاثیر مستقیمی داشته باشد. اما بد نیست به گفتهی کیسی استانجل (Casey Stengel) بازیکن و مربی فوق العادهی بیسبال گوش جان بسپاریم که میگوید اگر ندانید به کجا می روید ممکن است از جای دیگری سر در بیاورید. چندین سال پیش بازارها آنقدر با ثبات بودند که سازمانها با استراتژی سالانه پیش میرفتند و حتی با طمانینه، استراتژی خود را اصلاح نیز میکردند. اما امروزه جهان به سرعت برق و باد در حال تغییر است و استفاده از هوش مصنوعی برای سازگاریِ سریعتر کسبوکارها با شرایط در حال تغییر، به امری ضروری میان شرکتهای پیشرو تبدیل شده است.
نقش هوش مصنوعی در برنامه ریزی استراتژیک
هوش مصنوعی به کسبوکارها این امکان را میدهد که تصمیمات آیندهنگر و آگاهانهتری اتخاذ کنند و استراتژیهایی بسازند که پاسخگوتر و سازگارتر با چالشهای آینده باشند. هوش مصنوعی مکمل تصمیم گیری انسانی است و بدون اینکه از اهمیت رهبری انسانی بکاهد، فرآیند برنامهریزی را کارآمدتر میکند. هوش مصنوعی در واقع تواناییهای انسان را با بینشهای مبتنی بر داده، افزایش میدهد. ادغام هوش مصنوعی در فرآیند برنامهریزی استراتژیک شامل پنج مرحلهی کلیدی است. ابتدا، کسبوکارها اهداف روشنی را تعیین میکنند و هوش مصنوعی به همسو کردن این اهداف با استفاده از بینشهای مبتنی بر داده کمک میکند. در مرحله بعد، دادههای مرتبط با ابزارهای هوش مصنوعی برای شناسایی الگوها و فرصتها جمعآوری و تجزیه و تحلیل میشوند. با استفاده از این بینش، شرکتها میتوانند استراتژیهای هدفمندتر و موثرتری را تدوین کنند. در طول پیادهسازی برنامهریزی، هوش مصنوعی موانع احتمالی را پیشبینی میکند و راهحلهایی برای غلبه بر آنها ارائه میدهد. در نهایت، هوش مصنوعی به طور مداوم پیشرفت را رصد و تغییرات بلادرنگ مورد نیاز را یادآوری میکند تا اطمینان حاصل شود که استراتژیها چابک و پاسخگو به تغییرات هستند. این مراحل موفقیت کلی برنامه ریزی استراتژیک را با استفاده از قابلیتهای هوش مصنوعی افزایش میدهد.
جان مایه کلام این است که اتخاذ هوش مصنوعی برای برنامه ریزی استراتژیک، مزایای متعددی برای سازمان فراهم میآورد و اثربخشی کلی فرآیند را افزایش میدهد. هوش مصنوعی با تقویت حل خلاقانه مشکلات و دادن مزیت رقابتی به کسبوکارها، برنامهریزی استراتژیک را ساده میکند و به سازمانها این قابلیت را میدهد که با اطمینان از عدم قطعیتهای آینده عبور کنند. سازگاری هوش مصنوعی با تغییرات سریع، تنظیمات استراتژی را در زمان واقعی امکان پذیر میکند. همچنین شرکتها با پیشبینی روندهای آینده، تغییرات بازار را به سود خود هدایت میکنند و از تغییرات جلوتر میمانند.