آینده صنایع نفت و گاز
صنایع نفت و گاز، صنایع بسیار پیچیدهای هستند. این دو ماده بسیار ارزشمند، در تمام جنبههای زندگی نقش پررنگی را ایفا میکنند. اقتصاد جهان به طور کامل وابسته به این دو صنعت است. این صنایع در طول تاریخ چالشهای زیادی را پشت سر گذاشتهاند. در سالهای اولیه اکتشاف و استخراج نفت و گاز، شرکتهایی وجود داشتند که در تولید، پالایش و فروش فرآوردههای نفت و گاز تخصص داشتند که ابتدا این شرکتها خصوصی بودند تا وقتی که دولتها دست به کار شده و خود وارد این صنعت شدند و دولتها و شرکتهای نفتی به بازیگران اصلی این صنایع بدل شدند. شرکتهای نفتی یکپارچه، شرکتهای ملی نفت و شرکتهای مستقل، سه نوع اصلی شرکتهای نفتی به حساب میآیند. سیاست، تأثیر مستقیمی بر زنجیره تأمین و توزیع نفت و گاز دارد. برای مثال جنگهایی همانند جنگ ایران و عراق و روسیه و اوکراین بر صنعت نفت و گاز معمولاً تأثیرات منفی زیادی میگذارد. پس منطقی است که بگوییم در غیاب نفت و گاز چیزی نمیتواند پایدار بماند و دوام زیادی بیاورد. به عبارت دیگر، تمام جهان بدون نفت و گاز به معنای واقعی کلمه به بنبست میرسد. بازیگران اصلی زنجیره تأمین نفت و گاز، تصمیمات حیاتی صنایع نفت و گاز را اتخاذ میکنند و عمده تصمیمات آنها تابع مسائل سیاسی و ژئوپلیتیک است.
استفاده از نفت از قرن 15 میلادی شروع شده و تا به الان ادامه دارد. مدیریت آن در طول زمان دستخوش تغییرات متعددی شده است. در ابتدا، بخش نفت از اکتشاف تا فرآوری به صورت خصوصی توسط شرکتها انجام میشد. آرام آرام، دولت شروع به ورود به امور بخش نفت و گرفتن سهمی از مالکیت این بخش کرد. در حال حاضر، دولتها کنترل منابع نفت را به دست گرفتهاند. میادین نفتی به عنوان منابع دولتی طبقهبندی شدهاند و بنابراین هرگونه تصمیمگیری در این زمینه، باید راستای منافع دولتها باشد. شایان ذکر است که مبارزه برای دستیابی به اصل قدرت دولتی و تسلط بر منابع نفتی یک مبارزه ساده نبوده است. در مکزیک، دولت موفق شد در سال 1917 بر منابع نفتی ادعای مالکیت کند. علاوه بر این، در سال 1938 توانست کنترل خودمختار بر آن را به دست آورد. بریتانیا در سال 1934 قانونی به نام قانون نفت وضع کرد. هدف از ایجاد این قانون، بازپسگیری منابع نفتی از بخش خصوصی و انتقال آن به بخش دولتی است. با این حال، آمریکا در روند تبدیل میادین نفتی به منابع دولتی کند بوده است. امروزه مالکیت میادین نفتی در زمینه حمل و نقل، توزیع و فرآوری نفت دستخوش تغییرات شگرفی شده است. سازمانهای قدرتمندی آمدهاند تا کل زنجیره تأمین نفت را کنترل کنند. به زبان ساده، تولید و عرضه نفت، شبکه بسیار پیچیدهای را ایجاد کرده است. مسائل سیاسی نیز پررنگترین نقش این دو صنعت را به خود اختصاص دادهاند. بازیگران قدرتمند، این منابع اساسی را کنترل میکنند، بنابراین صنعت نفت و گاز، بسیار پویاست و دستخوش تغییرات زیادی میشود.
همانطور که مشخص است، با پیشرفت تکنولوژی و رواج استفاده از منابع تجدیدپذیر، کماکان انتظار میرود که در سالهای آتی بازهم سهم نفت و گاز از دیگر منابع بیشتر باشد. فرآیندهای صنعتی که به حرارت بسیار بالا نیاز دارند -تولید فولاد، سیمان و شیشه– یکی از علتهای این ماجراست. کورههای بلند فولادی در دمای حدود 1100 درجه سانتیگراد و کورههای سیمان در دمای حدود 1400 درجه سانتیگراد کار میکنند. دستیابی به این دماهای بسیار بالا بدون سوزاندن سوخت غیرممکن به نظر میرسد و بنابراین تأمین انرژی با برقی که از منابع تجدیدپذیر به دست میآید، دشوار است. علت بعدی که به این راحتی نمیتوان از منابع نفت و گاز دست کشید، جنبه سیاسی دارد. دولتها نمیخواهند صنایع تریلیون دلاری خود را که در طول سالهای زیادی ساختهاند، به همین راحتی قربانی جهانی سبز کنند. این کار مستلزم سرمایهگذاریهایی هنگفت است که تا وقتی صرفه اقتصادی آن بر جنبه زیست محیطی نچربد، دست به آن کار نخواهند زد.
پیشبینی میشود تا سال 2023 تقاضای نفت به اوج خود برسد و پس از آن، روند نزولی خود را آغاز کند. سهم این تقاضا در کشورهایی با اقتصاد پویا از جمله چین و هند، بیشتر از سایر کشورها خواهد بود. این سهم در اروپا و آمریکای شمالی که شاهد استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر است، کمتر خواهد بود. سهم استفاده از نفت در زمینهی حمل و نقل تا سال 2050 تقریباً به نصف خواهد رسید که نسبت به صنایع دیگر، کاهش محسوستری خواهد داشت. انرژی تجدیدپذیر از جمله برق سبز، این کاهش را جبران خواهد کرد، به خصوص با ظهور خودروهای برقی.
درمورد گاز نیز همین امر صادق است؛ همانند نفت، پیشبینی میشود تا اواسط دهه 2030 میلادی، تقاضای گاز به حداکثر خود برسد و تا 15 سال آینده رشدی 30 درصدی را تجربه کند و سپس تا سال 2050 روندی نزولی داشته باشد. تولید برق در نیروگاهها به گاز نیاز دارد که انتظار میرود با رواج استفاده از برق تجدیدپذیر، این امر رنگ کمتری به خود بگیرد.
با تمامی مطالب گفته شده، این نکته برداشت میشود که جهان حتی با سیاستهای زیست محیطیای که وضع میکند، خود را عاری از نفت و گاز نکند؛ یا حداقل این اتفاق درچندین دهه آینده، دور از ذهن است. صنایع نفت و گاز بیشتر از این که تابع سایر صنایع و اقتصادها باشند، قوانین حاکمیتی و سیاستی بر روی آنها سایه سنگینی انداخته است. این سایه آنقدر سنگین است که چشم و همچشمی روسیه و عربستان در سال 2020 قراردادهای آتی نفت را به سخره گرفت و فروشنده را وادار کرد 37 دلار به ازای هر بشکه پرداخت کند تا صرفاً از شر دریافت و نگهداری نفت خلاص شود.
منابع: